شاهزاده دارا در دربار برادرش اورنگ زیب گفت……”آفریدگار را به نام های زیادی می شناسند. او را خدا، الله، پرابهو، یهوه، اهورامزدا و بسیاری از نامهای دیگر توسط انسانهای مومن در بسیاری از سرزمینهای مختلف میخوانند.» بعلاوه، "بله، من معتقدم که خدا خدای همه مردم جهان است که آنها را به نام های مختلف صدا می کنند. من معتقدم که تنها یک خالق کیهانی بزرگ وجود دارد، حتی اگر مردم مکانهای عبادت متفاوتی داشته باشند و به طرق مختلف به خدا احترام بگذارند.» شاید یک فلسفه سیاسی بسیار مدرن برای ولیعهدی قرن هفدهمی باشد که هماهنگی اجتماعی و تساهل را در ذهن خود داشت.
چند هفته پیش، صبح یکشنبه در حال رانندگی از دهلی لوین بودم که فکر کردم در حال عبور هستم اورنگ زیب جاده. من جاده را شناختم اما وقتی به او گفتند که جاده اورنگ زیب اکنون نام آن تغییر کرده است، نام آن متفاوت به نظر می رسید. در حال و هوای غم انگیز به دلیل برگزاری مراسم رسمی، نمی توانستم به این موضوع بیش از سیاست فعلی تغییر نام جاده ها و شهرهای هند فکر کنم.
بعداً یک شب، تصادفاً شنیدم که شخصی در یوتیوب در مورد محاکمه تاج قرن هفدهم صحبت می کند. مغول شاهزاده دارا شیکوه.
شاهزاده دارا در دربار برادرش اورنگ زیب گفت…”خالق با نام های زیادی شناخته می شود. او را خدا، الله، پرابهو، یهوه، اهورامزدا و بسیاری از نامهای دیگر توسط انسانهای مومن در بسیاری از سرزمینهای مختلف میخوانند.» بعلاوه، "بله، من معتقدم که خدا خدای همه مردم جهان است که آنها را به نام های مختلف صدا می کنند. من معتقدم که تنها یک خالق کیهانی بزرگ وجود دارد، حتی اگر مردم مکانهای عبادت متفاوتی داشته باشند و به طرق مختلف به خدا احترام بگذارند."
شاید یک فلسفه سیاسی بسیار مدرن برای ولیعهدی قرن هفدهمی باشد که هماهنگی اجتماعی و تساهل را در ذهن خود داشت.
متأسفانه اورنگ زیب برادرش دارا را به طرز وحشیانه ای کشت و فجیع ترین و وحشیانه ترین عمل را انجام داد که سر مثله شده خود را به پدر پیر بیمارش روی میز شام «پیدا کرد».
چگونه یک مرد می تواند چنین کارهای بی رحمانه دردناکی را با پدر ناتوان پیر خود انجام دهد!
در حال حاضر، من دیگر جاده اورنگ زیب در دهلی را نمی بینم
اما من هیچ جاده ای درا شیکوه نمی بینم که دیدگاه او در مورد هماهنگی و مدارا اجتماعی را جشن بگیرد. بقایای او در یک قبر ناشناس در مقبره همایون در دهلی دفن شده است.
کتابخانه متروک دارا شیکوه در نزدیکی دروازه کشمیری، که در حال حاضر یک موزه منقرض شده و یک دفتر متروکه بررسی باستان شناسی هند است، تنها یادآور افکار و عقاید اوست.
***
نویسنده: اومش پراساد
نویسنده یکی از فارغ التحصیلان دانشکده اقتصاد لندن و یک دانشگاه سابق مستقر در بریتانیا است.
نظرات و نظرات بیان شده در این وب سایت صرفاً متعلق به نویسنده (ها) و سایر مشارکت کنندگان در صورت وجود است.