هند، پاکستان و کشمیر: چرا هرگونه مخالفت با لغو ماده 370 ذاتاً برای جهان خطرناک است؟

درک رویکرد پاکستان در قبال کشمیر و اینکه چرا شورشیان و جدایی طلبان کشمیری کاری را که انجام می دهند، مهم است. ظاهراً هم پاکستان و هم جدایی طلبان کشمیری به این نکته پایبند هستند که چون کشمیر یک ایالت هندی با اکثریت مسلمان است، بنابراین ادغام کشمیر با هند سکولار برای آنها غیرقابل قبول است. از نظر آنها، نظریه موسوم به «دو ملت» در مورد کشمیر صدق می کند، بنابراین به گفته آنها، کشمیر باید با جمهوری اسلامی پاکستان ادغام شود که به وضوح تضعیف مفهوم هند سکولار است. آیا هندوها و مسلمانان هند دو ملت مجزا هستند؟ آیا مسلمانان جهان یک ملت واحد را تشکیل می دهند؟ پاسخ به این سوالات برای دنیای مدرن بسیار مرتبط و حیاتی است. هرگونه مخالفت با لغو ماده 370 و ادغام کامل کشمیر به هند سکولار، در واقع حمایت ضمنی از نظریه «دو ملت» است که هر کسی به خطر خود انجام خواهد داد.

چندین تهاجم و حکومت هزاران ساله سلاطین و امپراتوران مسلمان نتوانست بذر ناهماهنگی جمعی را در هند بکارد. هندوها و مسلمانان با آرامش در کنار هم زندگی می کردند. این در سال 1857 زمانی که هر دو جامعه با هم با بریتانیا جنگیدند به وضوح قابل مشاهده بود.

تبلیغات

پس از 1857، حاکمیت بریتانیا به شدت سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را برای تحکیم موقعیت خود اتخاذ کرد. "رای دهندگان جداگانه" برای مسلمانان در هند که از طریق اصلاحات مینتو مورلی در سال 1907 به وجود آمد، اولین نقطه عطف قانون اساسی در تاریخ مدرن هند بود که این تفکر را تشخیص داد و تشویق کرد که منافع سیاسی مسلمانان در هند با منافع هندوها متفاوت است. این مبنای حقوقی نظریه «دو ملت» بود که در نهایت منجر به ایجاد یک ملت دین‌سالار اسلامی از هند شد. اصل اصلی ایجاد پاکستان این مفهوم جعلی بود که مسلمانان در هند یک ملت جداگانه تشکیل می دهند و آنها نمی توانند با هندوها زندگی کنند، علیرغم این واقعیت که هر دو جامعه نه تنها فرهنگ و زبان یکسانی دارند، بلکه اجداد و اجداد یکسانی نیز دارند. همان DNA پاکستان هرگز یک ملت نبوده و صرفا بر اساس دین شکل گرفته است.

از قضا، هند تنها پس از آنکه دولت وقت کارگر بریتانیا تشکیل دولت ملت اسلامی پاکستان در خاک هند را در 14 اوت 1947 تکمیل کرد، استقلال یافت. این واقعاً یک تقسیم نبود. گفته می شود هدف از این اقدام ایجاد یک کشور حائل در برابر ارتش سرخ روسیه بوده است، اما اینکه آیا این اقدام استراتژیک معقولی از سوی بریتانیا و آمریکا بوده است، به ویژه با توجه به خساراتی که به جهان وارد شده است، سوالی بی پایان است. رادیکالیسم ناشی از پاکستان

در این زمینه است که باید رویکرد پاکستان در قبال آن را درک کرد کشمیر و چرا شورشیان کشمیری و جدایی طلبان همان کاری را می کنند که انجام می دهند. ظاهرا هر دو پاکستان و جدایی طلبان کشمیری اساساً به این نکته پایبند هستند که چون کشمیر یک ایالت هندی با اکثریت مسلمان است، بنابراین ادغام کشمیر با هند سکولار برای آنها قابل قبول نیست. برای آنها، نظریه موسوم به "دو ملت" در مورد کشمیر صدق می کند، بنابراین به گفته آنها، کشمیر باید با جمهوری اسلامی پاکستان ادغام شود که به وضوح تضعیف مفهوم هند سکولار است.

آیا هندوها و مسلمانان هند دو ملت مجزا هستند؟ آیا مسلمانان جهان یک ملت واحد را تشکیل می دهند؟ پاسخ به این سوالات برای دنیای مدرن بسیار مرتبط و حیاتی است.

هرگونه مخالفت با نسخ مقاله 370 و ادغام کامل کشمیر با هند سکولار در واقع یک حمایت ضمنی از نظریه «دو ملت» است که هر کسی به خطر خود انجام خواهد داد.

ترکیه و مالزی دستور کار خود را در پشت حمایت از پاکستان در مورد کشمیر دارند. هدف هر دو این است که مراکز قدرت اسلامی غیر عرب باشند. ترکیه قهقرایی که کارهای خوب کمال آتاتورک پاشا را به طور کامل خنثی کرده است به دنبال بازگرداندن شکوه از دست رفته عثمانی است.

در چمن خانگی هند، فعالانی مانند شبنم هاشمی، آنیرود کالا، برینل دسوزا، و رواتی لال، که اخیراً گزارشی با عنوان «نافرمانی مدنی کشمیر - گزارش شهروندان» منتشر کرده بودند، احتمالاً بدون اینکه متوجه باشند همین کار را انجام می دهند. آنها ممکن است در واقع از نظریه دو ملت پاکستان حمایت کنند.

اما سوال برانگیزترین و تاسف برانگیزترین موضعی است که جرمی کوربین رهبر حزب کارگر اتخاذ کرد. امیدوارم بریتانیا هرگز با مخمصه نظریه «دو ملت» مواجه نشود.

***

نویسنده: اومش پراساد

نظرات و نظرات بیان شده در این وب سایت صرفاً متعلق به نویسنده (ها) و سایر مشارکت کنندگان در صورت وجود است.

تبلیغات

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

برای امنیت ، استفاده از سرویس reCAPTCHA گوگل مورد نیاز Google است سیاست حفظ حریم خصوصی و شرایط استفاده.

من با این شرایط موافق.