آنچه بیهار به آن نیاز دارد رنسانس "هویت ویهاری" است

از اوج شکوه به عنوان "ویهار"، که در سراسر جهان به دلیل خرد، دانش و قدرت امپراتوری در دوران مائوریا و گوپتا در هند باستان شناخته می شود، تا "بیهار" هند دموکراتیک پس از استقلال در دوران مدرن شناخته شده، دوباره در سراسر جهان به دلیل عقب ماندگی اقتصادی، کاست. سیاست مبتنی بر «خون بد» بین گروه‌های اجتماعی. داستان «بیهار» از «ویهار» ممکن است در واقع داستانی باشد از این که چگونه احساس هویت و غرور ملی‌گرایانه سالم، یکی از محرک‌های کلیدی در «ذهن» ناخودآگاه یک جمعیت، بر شخصیت‌های یک جامعه تأثیر می‌گذارد و تعیین می‌کند. تلاش واقعی برای بهبود و توسعه باید با هدف "مهندسی مجدد" ذهن ها باشد.  

"احساس هویت ما" هسته اصلی هر کاری است که انجام می دهیم و هر چیزی که هستیم. یک ذهن سالم باید شفاف و متقاعد باشد که «چه کسی هستیم». «غرور» سالم به دستاوردها و موفقیت‌های ما در جامعه، در شکل‌دهی شخصیت ما به‌عنوان فردی قوی و با اعتماد به نفس که در محیط اطراف خود راحت است، کمک زیادی می‌کند. این ویژگی های شخصیتی در میان افراد موفق آینده نگر رایج است. ایده «هویت» به شدت از تاریخ، فرهنگ و تمدن مشترک نشأت می‌گیرد». (بررسی هند، 2020). 

تبلیغات

سوابق مهم در مورد منطقه ای که امروزه به نام بیهار شناخته می شود احتمالاً با رویدادهای دوره زندگی بودا در مکان هایی مانند Champaran، Vaishali و Bodh Gaya آغاز می شود. مرکز بزرگ قدرت امپراتوری پاتالی پوترا و مقر آموزش نالاندا بالاترین نقطه در داستان تمدن بیهار برای رفاه و رفاه مردم بود. در آن زمان دموکراسی در وایشالی ریشه دوانده بود. زندگی بودا و آموزه‌های او ارزش‌های برابری اجتماعی، آزادی و آزادی، احترام به تنوع و تساهل را در میان توده‌ها تلقین کرد. پادشاهان و امپراتوران پاتالی پوترا به ویژه آشوکا کبیر در القای این ارزش ها در میان توده ها نقش اساسی داشتند. تجارت و بازرگانی رونق یافته بود، مردم ثروتمند و مرفه بودند. تعریف مجدد کارما توسط بودا از عمل آیینی به نیت اخلاقی خوب در پشت این عمل، حوضه ای بود که در نهایت تأثیر زیادی بر تجارت و بازرگانی و رفاه اقتصادی و روانی مردم گذاشت که به نوبه خود از راهبان بودایی با غذا و مایحتاج اولیه زندگی حمایت کردند. در نتیجه تعداد زیادی صومعه یا ویهارا در منطقه رونق یافت. «ویهار» یا صومعه در نهایت نام ویهار را به این منطقه داد که در روزگار کنونی به بیهار معروف است. 

در قرن هشتم، بودیسم افول کرد. بیهار فعلی شروع به تولد کرد و "ویهار" در نهایت با "بیهار" جایگزین شد. گروه‌های حرفه‌ای و شغلی در جامعه تبدیل به کاست‌های درون‌همسر مبتنی بر تولد شدند، یک سیستم راکد از طبقه‌بندی اجتماعی که به سختی به هیچ تحرک اجتماعی اجازه می‌داد تا با آرزوهای رشد و تعالی سازگاری داشته باشد. جوامع از نظر آلودگی آیینی به صورت سلسله مراتبی مرتب و طبقه بندی شدند. مردم یا برتر بودند یا پست تر، فقط کسانی که در یک کاست برابر بودند و به اندازه کافی خوب بودند که معاشرت کنند و ازدواج کنند. برخی افراد بر بقیه قدرت داشتند. نظم اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های دموکراتیک برابری و آزادی به مرور زمان با نظم اجتماعی فئودالی جایگزین شد. بنابراین جامعه به کاست‌های مبتنی بر تولد، بسته و درون‌زا با کاست‌های به اصطلاح بالاتر که زندگی کاست‌های پایین‌تر را کنترل و تعیین می‌کنند، تفکیک شد. نظام کاست برای مدت طولانی معیشت تضمین شده ای را ارائه می کرد، اما بهای بسیار سنگینی را از نابرابری نهادینه شده در روابط اجتماعی و اقتصادی به همراه داشت، چیزی که برای تعداد زیادی از مردم بسیار غیرانسانی و برای ارزش های دموکراتیک و حقوق اولیه بشر مضر است. احتمالاً، این توضیح می‌دهد که چرا تعداد زیادی از جمعیت طبقه پایین به دنبال «برابری اجتماعی» در قرون وسطی به اسلام گرویدند که در نهایت منجر به تقسیم هند بر اساس خطوط مذهبی شد و چرا هنوز هم بازتاب آن را در سیاست‌های انتخاباتی دوران مدرن می‌شنویم. در قالب جای بهیم جای میم شعار. آموزش به سختی تأثیری گذاشته است، و این را می توان از آگهی های زناشویی در جشن های ملی که توسط نخبگان تحصیل کرده جامعه برای درک نحوه عملکرد ذهن ها قرار داده شده است، مشاهده کرد. vis-a vis کاست جنبش ملی و آزادی علیه حاکمیت بریتانیا برای مدتی نارضایتی را در میان کاست های فرودست پوشانده بود، بنابراین تلاش های گسترده صنعتی سازی و توسعه در بیهار پس از استقلال تحت برنامه های پنج ساله تا حدی اما بر خلاف سایر مناطق هند، توسعه برنامه ریزی شده و صنعتی شدن نمی تواند به طور پایدار در پیشبرد بیهار به سمت رفاه کمک کند.  

آرزوهای فزاینده کاست‌های پایین‌تر، بزرگ‌ترین خیر و متحد خود را در هند مدرن دموکراتیک در قالب قدرت رای، یعنی حق رای جهانی برای رای دادن به دست آوردند. دهه هشتاد شاهد ظهور رهبران طبقه پایین بود و گذار اجتماعی آغاز شد که رابطه قدرت بین کاست ها را در بیهار تغییر داد. اکنون، ناسیونالیسم کاست و سیاست مبتنی بر کاست در راس همه چیز بود و قدرت سیاسی از دست گروه‌های کاست بالا خارج شد. این انتقال، که هنوز ادامه دارد، هزینه سنگینی از درجات مختلف درگیری ها و گسست عاطفی بین گروه های کاست را به همراه داشته است.  

در نتیجه، هویت بیهاری یا خرده ناسیونالیسم بیهاری واقعاً نمی‌توانست تکامل یابد و نمی‌تواند نوع درستی از ارزش‌ها برای حمایت از اخلاق کارآفرینی و خلق ثروت از طریق تجارت و صنعت ایجاد شود. جامعه فوق‌قسمت‌شده بیهار متأسفانه نمی‌توانست فضای اجتماعی مناسبی برای رشد مشاغل و صنایع داشته باشد - ناسیونالیسم طبقه‌ای گروه‌های اجتماعی را برای قدرت، اعتبار و برتری بر و علیه دیگران در مقابل یکدیگر قرار می‌داد. تعقیب بی وقفه قدرت توسط به اصطلاح کاست های بالا بر به اصطلاح پایین ترها و تلاش های هماهنگ توسط به اصطلاح کاست های پایین تر برای پل زدن اختلافات قدرت منجر به درگیری هایی شد که در نتیجه حاکمیت قانون، شرط لازم برای جامعه مرفه باثبات است. مشخصا قربانی بوده است این می تواند دلیلی باشد که چرا نهرو صنعتی کردن بیهار و برنامه توسعه شری کریشنا سینها در درازمدت هیچ سودی برای بیهار نداشته است. سیاستمداران امروزی نیز تا کنون چنین کرده اند. با وجود اینکه «توسعه» در دستور کار همه احزاب سیاسی قرار دارد، احتمالاً هیچ دولت آینده ای دوباره بیهار را آباد نخواهد کرد، زیرا محیط اجتماعی مساعد نه وجود دارد و نه احتمال دارد زودتر وجود داشته باشد. بافت اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر کاست تاسف‌آورترین اتفاقی بود که تا به حال برای بیهار رخ داده است، زیرا در میان چیزهای دیگر، این مانع از رشد خرده‌ملی‌گرایی سالم بیهاری در میان مردم بیهار شد، چیزی که می‌توانست آنها را از نظر احساسی وفاداری به کاست اولیه را محدود کند.

از قضا، انگیزه رشد هویت بیهاری از محله‌های غیرمنتظره و به روش‌های نسبتاً ناخوشایند مبتنی بر تجربیات منفی مشترک، چیزی شبیه افراد «مسخره‌شده و تبعیض‌شده» که به دلایل منفی دور هم جمع می‌شوند، به وجود آمد. دهه هشتاد شاهد آغاز تعداد زیادی از دانش‌آموزان خوب خانواده‌های بیهار بود که برای تحصیل در دانشگاه‌ها و آماده شدن برای امتحانات UPSC به دهلی مهاجرت کردند. اکثر آنها پس از اتمام تحصیلات خود در دهلی و سایر نقاط هند مستقر شدند تا شغل خود را در خدمات مدنی و سایر مشاغل یقه سفید دنبال کنند. یکی از تجربیات مشترک کلیدی این بیهاری ها، نگرش ها و کلیشه های منفی است، نوعی احساسات بد غیربیهاری ها نسبت به بیهاری ها. پوشپام پریا چودری، رئیس حزب کثرت ها این را به شرح زیر بیان می کند: «اگر اهل بیهار هستید، وقتی بیرون هستید باید با کلیشه‌های زیادی روبرو شوید بیهار…. به دلیل ... نحوه صحبت شما، لهجه شما، نحوه تلفظ متمایز مرتبط با Bihar، ……، مردم بر اساس نمایندگان ما در مورد ما نظر می دهند…. ''(Lalantop، 2020). شاید منظور او از «نماینده» سیاستمداران منتخب بیهار بوده است. تجارب کارگران و کارگران مهاجر بسیار بدتر بوده/ هستند. رهبران معروف ماهاراشترا یک بار اظهار نظر کرده بودند و پیشنهاد می کردند که بیهاری ها هر کجا که می روند بیماری، خشونت، ناامنی شغلی و سلطه را به ارمغان می آورند. این تعصبات عملاً کلمه "بیهاری" را تقریباً در سراسر کشور به یک کلمه توهین آمیز یا تحقیر آمیز تبدیل کرده است. 

این بدان معنی بود که بیهاری ها بار اضافی برای غلبه بر تعصبات و اثبات شایستگی خود داشتند. بسیاری احساس ناامنی می کردند، تحصیلکردگان با لهجه کمتر یا بدون لهجه سعی می کردند این واقعیت را که اهل بیهار هستند پنهان کنند. برخی دچار عقده های حقارت شدند، بسیاری احساس شرم کردند. فقط تعداد کمی توانستند بر احساس شرم غلبه کنند. احساس گناه، شرم و ترس نمی تواند منجر به ظهور شخصیت موفق سالمی شود که از هویت اولیه خود مطمئن و روشن است و در محیط اطراف خود راحت است، به ویژه در غیاب فرهنگ قوی خرده ناسیونالیستی پان بیهار که بتوان به آن افتخار کرد و به آن توجه کرد. الهام از.  

با این حال، یکی از تأثیرات (روی بیهاری ها) تعصب نسبت به بیهاری ها در سایر نقاط هند، ظهور «هویت بیهاری» در ذهن بیهاری های مهاجر از همه اقشار بود، به دلیل فقدان هر هویت کاست پان هندی به معنای بیهاری ها. همه ی کاست ها صرف نظر از وضعیت کاست خود در محل زادگاهشان با تعصب یکسان مواجه بودند. این اولین باری بود که همه بیهاری ها متوجه شدند که هویت مشترکشان از خطوط کاست بریده می شود، البته از طریق تجربه مشترک تعصب و شرم.  

آنچه لازم است این است که تاریخ و فرهنگ مشترک به عنوان مبنای هویت مشترک باشد؟ این حس هویت منطقه‌ای باید بر اساس ویژگی‌های مثبتی پدیدار می‌شد که باعث افتخار و اعتماد به نفس می‌شد. نیاز قطعی به رشد سالم خرده ناسیونالیسم وجود داشت یا وجود دارد، یعنی «بیهاریسم» یا «غرور بیهاری»، یک «هویت» فرهنگی قوی و متمایز بیهاری که بتواند بر ناسیونالیسم کاست غلبه کند و بیهاری ها را به هم ببافد که متأسفانه بر خلاف سایرین. ایالت ها تاکنون برای بیهار اتفاق نیفتاده است. بنابراین، آنچه بیهار به آن نیاز دارد، جعل «هویت بیهاری» بر روی نکات مثبت تاریخ، فرهنگ و تمدن مشترک است. و ابداع و کشف داستان های "غرور بیهاری". احساس بیهاری بودن باید آنقدر قوی شود که ناسیونالیسم کاست را در بین بیهاری ها جای دهد. بازسازی تاریخ آن و القای غرور بیهاری در میان کودکان، کمک زیادی به نیازهای بیهار خواهد کرد. مؤلفه زبانی نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ مشترک دارد که یک منطقه می تواند به خود بودن آن افتخار کند. 

حداقل سه زبان مهم وجود دارد، Bhojpuri، Maithili و Magadhi، اما به نظر می رسد هویت بیهار بیشتر با Bhojpuri مرتبط است. هندی معمولاً توسط نخبگان تحصیل کرده صحبت می شود، کسانی که در زندگی ظاهر شده اند، در حالی که سه زبان بالا معمولاً توسط مردم روستایی و افراد طبقات پایین صحبت می شود. معمولاً با استفاده از زبان‌های بیهاری کمی «شرم» وجود دارد. شاید لالو یداو تنها شخصیت عمومی باشد که به زبان بوجپوری در انجمن عمومی صحبت می کند که به او تصویر یک فرد بی سواد داده است. او پیشینه اجتماعی ضعیف خود را روی آستین های خود حمل می کند. او یک سیاستمدار با ارتباط بسیار قوی با مردم محروم است که بسیاری از آنها او را مسیحی می دانند که به آنها صدا و جایگاه در جامعه داده است. سیوانند تیواری به یاد می آورد،….، یک بار با لالو به جلسه ای رفته بودم، برخلاف سیاستمداران معمولی که کمی زودتر به آن رسیده بودیم. مردم عادی متعلق به جامعه مشار (از کاست دالیت) در نزدیکی زندگی می کردند. وقتی از حضور لالو مطلع شدند، بچه ها، زن ها، مردها همه به محل جلسه رفتند. در میان آنها زن جوانی بود که نوزادی در دست داشت و سعی می کرد توجه لالو یداو را به خود جلب کند که متوجه شد و با شناسایی او پرسید: سوخمانیا، آیا شما اینجا در این روستا ازدواج کرده اید؟ ''(بی بی سی نیوز هندی، 2019). شاید نارندرا مودی تنها سیاستمدار ملی دیگر است که در بوجپوری در گردهمایی های انتخاباتی اخیر در بیهار سخنرانی کرد تا با توده ها ارتباط برقرار کند. بنابراین زبان بعد مهمی از هویت فرهنگی فرد است، چیزی که همیشه باید به آن مالکیت کرد و به آن افتخار کرد. هیچ موردی برای احساس حقارت در مورد زبان وجود ندارد.   

بالاترین نقطه در تاریخ و تمدن بیهار، سیستم آموزشی و فلسفی بدیع بودا برای توانمندسازی افراد بر اساس روحیه علمی «تحقیق و استدلال» و تحلیل علّی واقعیت‌های اطراف برای شناسایی مسیر بهزیستی است. تأکید او بر شفقت و برابری اجتماعی و بازتعریف کارما بر حسب «نیت اخلاقی» در پشت عمل، کمک بزرگی به سعادت مردم کرده بود. به طور مشابه، ارزش‌های جینیسم که توسط ماهاویر در بیهار بیان شد، به موفقیت اقتصادی و تجاری جین‌ها در سراسر هند که از ثروتمندترین و مرفه‌ترین افراد هستند، کمک کرده است.شاه آتل ک. 2007). اصول حکمرانی که توسط امپراتور آشوکا پاتالیپوترا بیان و اجرا می شود، همانطور که در فرمان های صخره ای و ستون های او در سراسر شبه قاره مشهود است، هنوز آنقدر مترقی و مدرن هستند که سرچشمه ایالت هند هستند. اینها باید مجدداً به عنوان ارزش های زندگی برای زندگی در نظر گرفته شوند و مکان های مرتبط توسعه داده شوند تا به جای مکان های صرفاً جاذبه توریستی مورد توجه و افتخار قرار گیرند.  

شاید یک رهبری نمادین کمک کند!  

آنچه که بیهار به آن نیاز دارد آموزش فرزندان خود برای مقابله با چالش های موفقیت و رفاه اقتصادی است. خدمتگزاران یا صاحبان مشاغل باعث اقتصاد نمی شوند. فقر و عقب ماندگی اقتصادی نه فضیلتی است، نه چیزی است که بتوان به آن افتخار کرد یا شرم کرد و نه چیزی است که زیر فرش کشیده شود. ما باید به مردم آموزش دهیم که کارآفرین و مبتکر شوند نه خدمتگزار یا جویای کار. اگر و زمانی که این اتفاق بیفتد، آن نقطه عطف خواهد بود.   

*** 

مجموعه مقالات "آنچه بیهار نیاز دارد".   

I. آنچه که بیهار به آن نیاز دارد، اصلاحی عظیم در سیستم ارزشی خود است 

II. آنچه که بیهار به آن نیاز دارد یک سیستم قوی برای حمایت از کارآفرینان جوان است 

IIIآنچه بیهار به آن نیاز دارد رنسانس "هویت ویهاری" است 

IV. بیهار سرزمین جهان بودایی ( وب کتاب رنسانس ویهاری هویت' | www.Bihar.world )

***

نویسنده: اومش پراساد
نویسنده یکی از فارغ التحصیلان دانشکده اقتصاد لندن و یک دانشگاه سابق مستقر در بریتانیا است.
نظرات و نظرات بیان شده در این وب سایت صرفاً متعلق به نویسنده (ها) و سایر مشارکت کنندگان در صورت وجود است.

تبلیغات

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید