تداوم افسانه برتری طبقه، عدم احترام به احساسات مذهبی هموطنان و بی کفایتی فرهنگی، شاروخ خان با بازی مهیج جاسوسی پاتان نمونه کلاسیک تاکتیک های غیرمسئولانه روابط عمومی/موضع گیری در جامعه ای متکثر است که احترام و برادری را بیش از منافع تجاری نادیده می گیرد.
پاتان یا پشتون به زیر کاست از مسلمانان در شبه قاره هند (شمال غربی هند، پاکستان و افغانستان)، معمولا تحمل می کنند خان نام خانوادگی و مبارزان سرسختی در تاریخ بودند (اگرچه چنگیزخان مغول و بدنام وحشی بود، تیمور درانی بود؛ هر دو پاتان نبودند). به دلیل قرنها محیط اجتماعی-فرهنگی منحصر به فرد در شبه قاره، کلمه پاتان با مفهومی «ابرازگرایانه» از یک حاکم جنگجو یا یک جنگجوی سرسخت میآید، بهویژه در منطقه شمال غربی و روستاهای هند که به شکل کاست است. -برتری
فیلم پاتان با این توشه از تاریخ اجتماعی شبه قارهای همراه است - استفاده از نام، درست مانند راجپوت، ممکن است عدهای را غرور کند و بدین ترتیب اراده آزاد آنها را به سمت خرید بلیط تئاتر هدایت کند. در غیر این صورت، چرا یک تریلر جاسوسی به نام یک کاست به اصطلاح جنگجو نامگذاری می شود و از جاسوسانی مانند RN Kao یا MK Narayanan یا Ajit Doval الهام نمی گیرد؟ متأسفانه، شیپور زدن نام کاست همچنین می تواند به طور بالقوه حقارت را در افرادی که در طبقه پایین تر هستند تداوم بخشد. مسلمان جامعه است.
علاوه بر این، سرگرمی یا هر شرکت تجاری که در یک جامعه چند قومیتی و متکثر فعالیت می کند باید نسبت به حساسیت های فرهنگی و مذهبی مشتریان خود محترمانه و حساس باشد. بنابراین، عمل خوبی بود که از رنگ زعفران (که معمولاً با قلمروهای مقدس در بودیسم، هندوئیسم سنتی و سیکیسم به طور یکسان مرتبط است) از هرگونه اشاره بیاحترامی یا هرگونه ارتباط احتمالی با ابتذال چشم پوشی کنیم. یا اینکه این یک پیام عمدی (سیاسی) با هدف تحریک و ایجاد جنجال پیش از انتشار بود؟ استراتژیست های ارتباطی به خوبی می دانند که منفی ها به راحتی توسط مردم متوجه می شوند.
اما اگر جوامع آسیب دیده نادیده گرفته شوند و تصمیم به خرید بلیط این فیلم نکنند، چه؟ مشکلی نیست! ستایشگران پاتان و شاروخ خان در پاکستان، افغانستان، منطقه خاورمیانه، دیاسپورا و بقیه هند هنوز بازار بسیار بزرگی هستند که می توان به آنها تکیه کرد.
فقط می توان دیلیپ کومار افسانه ای، پاتان نمادین اصلی بالیوود را به یاد آورد و تحسین کرد.
***