به نظر می رسد Uddhav Thackeray یک نکته مهم را در مبادله کلمات با BJP در پی تصمیم ECI مبنی بر اعطای نام و نماد اصلی حزب به جناح مقابل اکنات از دست داده است.
گفته می شود او گفته است «تو صورت پدرم را می خواهی، اما چهره پسرش را نه” و "نام خانوادگی من را نمی توان دزدید" در ابتدا نشان می دهد که او به تنهایی، به عنوان پسر پدرش، وارث جانشینی میراث سیاسی و حسن نیت بالاصاحب تاکری است. او بیشتر شبیه پسر قرون وسطایی «وارث ظاهری» پادشاه فقید است که توسط دسیسههای درباری سرنگون شده است تا هر منتخب و رهبر مردمی یک جمهوری دموکراتیک. اظهارات او بوی ذهنیت اشرافی «سلسله ای» می دهد.
او جانور سیاهاز سوی دیگر، اکنات شنده بهعنوان مردی خودساخته ظاهر میشود که زیر نظر بالاصاحب تاکری از درجات بالاتر رفت و با مانورهای سیاسی زیرکانه خود را با موفقیت هدایت کرد تا پسر رهبرش را از طریق ابزارهای دموکراتیک خلع کند و به مقام اول رسید. موفقیت اکنات شنده با رعایت قوانین و رویههای دموکراتیک است، در حالی که به نظر میرسد Uddhav Thackeray انتظار وفاداری و اطاعت را داشت که به یک استاد اشرافی تبدیل شود. بالفعل جانشینی ارثی
این نمونه ای از پارادوکس کلاسیک است که گاهی در دموکراسی ها دیده می شود. جانشینی سیاسی در سیاست دموکراتیک تنها از طریق رای گیری و قواعد قانون است. مدعیان باید در زمان مناسب به مردم مراجعه کنند و باید مراحل تعیین شده توسط قانون را دنبال کنند. داستان ظهور اکنات شنده یک نمونه کلاسیک از زیبایی دموکراسی است که افراد عادی را واجد شرایط برای شغل برتر می کند.
درخواست اوداو تاکری برای لغو کمیسیون انتخابات هند (ECI) او را در شرایط بدی قرار می دهد که شایسته یک کارمند دولتی در یک سیاست دموکراتیک نیست. از این گذشته، او کنترل حزب خود را از دست داد. MLAs او را برای Eknath پایان نامه دادند. راه عاقلانهتر برای او این بود که مانورهای اکنات شنده را با لطف و بزرگواری بپذیرد و منتظر زمان مناسب برای پاسخگویی برای بازگشت به قدرت باشد.
دوران سلسله در سیاست هند تقریباً از بین رفته است. دیگر مانند گذشته کار نمی کند. اکنون، رای دهندگان هیچ کس را بدیهی نمی دانند. آنها بدون توجه به اینکه والدین شما چه کسی هستند، انتظار نتایج را دارند. راهول گاندی مجبور شد آمتی را ترک کند تا به وایاناد برود. حالا به نظر می رسد که او تمام تلاش خود را می کند تا شایستگی خود را ثابت کند. او هزاران مایل پیاده روی کرد تا مسائل عمومی را مطرح کند. آخیلیش یاداو، تجاشوی یاداو و ام کی استالین دیده نمی شوند که زیاد از دودمان استفاده کنند.
شاید بهترین نمونه در تاریخ هند آشوکا بزرگ باشد که در هیچ یک از فرمان ها و کتیبه های خود کلمه ای در مورد پدرش یا حتی افسانه ای ترین پدربزرگ سازنده امپراتوری خود امپراتور چاندراگوپتا موریا ذکر نکرده است.
***